عمیق ترین ترس من

🌼عمیق ترین ترس یک دختر جوان با استعداد، جلوی پیشرفت او را در زندگی می‌گیرد🌼

🖋️«زندگی در راهروهای طولانی آسان و راحت نیست و ما بدونه مانع و آزادانه نمی‌توانیم از آنها عبور کنیم. اما هزارتو برای ما پیام هایی دارد، از میان آن راهمان را میابیم،گم میشویم، اشتباه می‌کنیم ولی با این حال دوباره و دوباره همان راه را می رویم و از کوره راه ها عبور می کنیم.

اما اگر به زندگی ایمان داشته باشیم، خدا راه را به رویمان خواهد گشود و راهی را به ما نشان خواهد داد و آن راه شاید همان راهی باشد که ما اصلاً به آن فکر نکردیم اما نهایتاً همان راه مارا به خوبی ها میرساند»🖋️

📌قصه از اونجایی شروع میشه که درسم تمام شد و نوبت به سخت ترین و ترسناک ترین آزمون زندگی همه یعنی کنکور رسید با اینکه سال آخر دبیرستان حسابی درس خوانده بودم و کلاس و مشاوره رفته بودم ولی روز کنکور بدترین روز عمرم شد

حتماً میپرسید چرا؟!

روز کنکور هنگامی که دفترچه ی سوالات عمومی را روبه روی خود دیدم استرس عجیبی من را فراگرفت و به یک باره همه ی تلاش هایم بی ثمر ماند.

استرس شدیدم باعث شد که نتوانم به درستی به سوالات جواب بدهم و حتی در آخر جواب ها را جابه جا وارد پاسخ نامه کردم .

ولی تسلیم نشدم و باز هم کنکور دادم

سال بعدی فقط آزمون و مشاوره ثبت نام کردم ولی بازم استرس زیادم اجازه نداد آن رشته ای که برایش تلاش کرده بودم را به دست بیارم

ولی من هنوز هم ادامه می‌دهم و هرگز جا نمیزنم چون هدفم برایم مهم است.

امسال که با تیم آموزشی بهارمن آشنا شدم و مقاله های رایگان استاد حامدی عزیز را خواندم، پی بردم که این چند ساله راه و روشم اشتباه بوده و برای همین هم استرس شدیدی داشتم.

الان که راهکار های استاد حامدی عزیز را انجام داده ام زندگی خیلی بهتری دارم و یادگیری ام بسیار بالا رفته و حتی زندگی شادتری دارم

و به شما هم توصیه می کنم اگر که هنوز مقاله های استاد حامدی را نخواندید، یه وقت خالی برایش بگذارید و حتماً مطالعه کنید.

😊مهم نیست چی باشه،

اگه درسه، اگه کاره، اگه گیمه، اگه خوابه، اگه تفریح، اگه گردش،

اگه واقعا بهت آرامش میده انجامش بده.

خیالت راحت باشه که بیهوده نیست،
چون هدف این زندگی، رسیدن به آرامشه.☺️

« پایان»

نویسنده: نفیسه نصر اصفهانی