زندگینامه
امیرحسین حامدی
سلام، امیرحسین حامدی هستم. میخوام داستان زندگیمو براتون تعریف کنم.
مادرم میگه سه سال اول زندگیت همیشه تو بیمارستان بودی و چون سیستم گوارشیت مشکل داشته همیشه گریه میکردی. من که یادم نمیاد اون زمان رو ولی از مادرم خیلی ممنونم بابت سختیهایی که بخاطر من کشیده. چون از داستانهایی که تعریف کرده متوجه شدم خیلی اذیت شده. البته اینم بگم که من بچه ناخواسته بودم:)
برای خواندن ادامه داستان روی دکمه زیر کلیک کنید.