پروانه شو🦋
«به نام خدای مهربان»
روزها فکر من این است و همه شب سخنم
که چرا غافل از احوال دل خویشتنم
از کجا آمده ام آمدنم بهر چه بود
به کجا می روم آخر ننمایی وطنم
خیلی وقتا کم میاری و فکر میکنی دیگه همه چی تمام شده و کاری نمیشه کرد اما دقیقاً همون موقع باید بلند شی و به راهت ادامه بدی .
خودم مدتی بود که در افسرده ترین حالت ممکن بودم همش خودمو با بقیه مقایسه میکردم از بس سرکوفت میشنیدم. اما ته دلم روشن بود و هنوز دلم میخواست بهترین خودم باشم و به بقیه ثابت کنم که میتوانم ولی چه جوری همه ی فکرم شده بود حرف خانواده و فامیل و این که همش در حال مسخره کردنم هستن.
ولی خب خودم که میدونستم میتونم فقط با حرفای بقیه به خودم تلقین کرده بودم که نمیتونم.
یه روز اتفاقی توی گوگل با بهار من و استاد حامدی آشنا شدم حس کردم که راهمو پیدا کردم و معجزه شده یه انرژی خاصی بهم تزریق شده بود.با این که توی این چند سالی که پشت کنکور بودم خیلی راه ها رو رفتم و شکست خوردم ولی احساس کردم این یکی با بقیه خیلی فرق داره پس به خودم گفتم چرا امتحانش نکنم.حسم بهم میگفت که معجزه گر زندگیمو پیدا کردم. پس بدون معطلی به پشتیبان بهار من پیام دادم.
فکر نمیکردم انقدر مهربان و دلسوز باشن .
اول از همه شروع کردم به گوش دادن پادکست هایی که برام فرستادن و بعد مقاله هایی که استاد حامدی نوشته بودن رو خوندم و در وبینار های رایگانشون شرکت کردم و با انجام کارهایی که در وبینار و مقاله ها و پادکست ها گفته شده بود حالم بهتر شد و احساس کردم که در حال پیشرفت هستم پس تصمیم گرفتم روی خودم سرمایه گذاری کنم و اول از همه در دوره ی سحر خیزی شرکت کردم و با ایجاد یه عادت خوب در خودم شروع کردم.
بعد از یه مدت چالش های بهار من رو شرکت کردم و شناخت رسالت زندگی نقشه ذهنی پلاس و کتاب یادگیری هفت برابری نتیجه هفت برابر رو هدیه گرفتم.
شروع کردم به دیدن دوره هایی که هدیه گرفتم و خوندن کتاب و بعد از یه مدت دیدم که چه قدر تغییر کردم حالم خیلی بهتره و انگیزه ی زیادی برای رسیدن به هدفم پیدا کردم.
بعد از یه مدت با استاد حامدی صحبت کردم و تصمیم گرفتم بهترین دوره اشون یعنی دوره ی نخبگان رو شرکت کنم.دوره ای که میتونه سرعتم رو چند برابر کنه و منو به هدفم نزدیک تر کنه.
با دیدن دوره ی نخبگان تازه فهمیدم که چه قدر این چند سال راهمو اشتباه رفتم و برای همین بوده که هی شکست میخوردم.
ولی یاد گرفتم که ادامه بدم و تسلیم نشم.
هر موقع خسته شدی یادت باشه
اندکی صبر سحر نزدیک است.
بلاخره میشه تو سکوت تلاش کن موفقیتت میشه صدای توووو….
نخستین بار گفتم از کجایی
گفت از پشت سد آشنایی
گفتم آنجا به صنعت چه فروشند
گفت نکته خرند و تست فروشند
گفتم تست فروشی در ادب نیست
گفت از درس خوانان این عجب نیست
گفتم از دل شدی عاشق کنکور
گفت از دل تو گویی و من از زور
گفتم عشق کنکور بر تو چون است
گفت از جان شیرینم فزون است
گفتم گر کُند مغز تو را ریش
گفت مغزم بُوَد این گونه از پیش
گفت من بیارم رتبه ای ناب
گفتم مگر اینکه ببینی تو در خواب
ما که قراره پروانه شیم 🦋
بذار دنیا تا دلش میخواد بهمون پیله کنه.
نویسنده: نفیسه نصر اصفهانی
«پایان»
1 دیدگاه
به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.
خیلی زیبا بود. عالی