4 قانون کاربردی برای مدیریت ذهن

ذهن ما از دو قسمت به نام‌های ضمیر ناخود‌آگاه و ضمیر خودآگاه تشکیل شده است؛ سهم هرکدام از آنها برای کسب موفقیت در زندگی متفاوت است. دانستن راهکارهای مدیریت ذهن و مدیریت ذهن به کمک آنها، سبب می‌شود موفقیت بیشتری در زندگی کسب کنیم.

ضمیر ناخودآگاه با درصد سهم ۹۷، بیشترین عامل برای کسب موفقیت ما در زندگی است. سهم ضمیر خودآگاه برای این دستاوردها تنها ۳% است، و هر کدام از این ضمایر مسئولیت کارهای متفاوتی را در زندگی ما به عهده دارند.

برای عملکرد بهتر و استفاده صحیح از ذهن بهتر است با نحوه عملکرد آن آشنایی پیدا کنید در این مقاله قصد داریم شما را با ذهن و اجزا آن آشنا کنیم. مطمئن باشید در این مقاله به آنچه می‌خواهید بدانید خواهید رسید. پس تا انتهای مقاله 4 قانون کاربردی برای مدیریت ذهن با ما همراه شوید.

در این مقاله پاسخ سوالات پایین را پیدا می‌کنیم:

• ذهن چیست؟
• چگونه ذهن خود را مدیریت کنیم؟
• چگونه روی افکارمان تسلط کافی داشته باشیم؟
• چگونه ذهن خود را کنترل کنیم؟

چهار قانون کلیدی مغز (ذهن)

باورها و رفتارهای هر فردی ناشی از ذهنش است. به توانایی کنترل افکار و باورها مدیریت ذهن گفته می‌شود. با مدیریت ذهن، توانایی کنترل امور و آنچه در زندگی ما رخ می‌دهد را می‌توان به‌دست گرفت و آن‌گونه شویم که می‌خواهیم.

واقعیت این است که اگر ما بتوانیم ذهن‌مان را مدیریت کنیم، می‌توانیم به اهداف زندگی‌مان برسیم. فقط کافی است با قوانین ذهن آشنا شویم آنگاه ذهن ما رفتارها و برخوردهای جدید را می‌آفریند.

ذهن چیست؟

ذهن و مغز هر دو یک جز واحد هستند. اگر مغز را به کامپیوتر تشبیه کنیم ذهن همان نرم افزار و یا برنامه های اجرایی است. به سخت افزار این کامپیوتر مغز گفته می‌شود. هنگامی‌که می‌خواهیم از قسمت‌های مختلف این عضو مهم صحبت کنیم کلمه مغز را به کار می‌بریم. هنگامی‌که منظور ما اشاره به کارکردها و یا تصمیمات مغز باشد از کلمه ذهن استفاده می‌کنیم.

توانایی‌های ذهن و مغز ما بسیار زیاد است. هر انسانی قادر است فعالیت‌ها و کارهای زیادی انجام دهد، مسائل زیادی را یاد بگیرید، مسیرهای عصبی بی‌شماری را در مغز خود به وجود آورد و در نتیجه توانایی‌های بی‌شماری کسب کند.

در گذشته بیان می‌شد که افراد نابغه و افراد برتر جامعه از حدود ده درصد ظرفیت مغز و ذهن خود استفاده می‌کنند و این عدد در انسان‌های معمولی،کمتر است. تحققیات جدید نشان می‌دهد ذهن و مغز همه انسان‌ها مانند هم است.

ذهن همه با حداکثر توان و ظرفیت خود در حال کارکردن است. تفاوتی که بین ذهن و مغز افراد نابغه و برتر با انسان‌های معمولی وجود دارد، در نحوه استفاده و مدیریت ذهن است.

قانون اول (قدرت تکرار)

هر عملی که به صورت عادت و تکرار درآید کنترل عصبی آن عمل از بالای مغز یعنی ضمیر خودآگاه به پایین یعنی ضمیر ناخودآگاه می‌رود . به عبارت دیگر باتکرار یک عمل ارادی، آن عمل تبدیل به یک عمل غیر ارادی می‌شود مثل تایپ کردن… یا… شما ساعت را بگذارید روی چهار صبح که زنگ بزنه و بیدار بشوید، چهار صبح ساعت زنگ می‌زند و شما خواب هستید، روز دوم بگذارید روی چهار صبح، زنگ می‌زند، مشت. روز بعد، روز بعد و روز بعد. هر روز ساعت را بگذارید چهار صبح زنگ بزند.

برای مطالعه مقاله چگونه صبح زود بیدار شویم، کلیک کنید.

وقتی این عمل تکرار می‌شود میرود در ضمیر ناخودآگاه. شما بعد از مدتی هیچ نیازی به ساعت ندارید. سر ساعت چهار چشمتان باز می‌شود.
پس هر عملی را بصورت مکرر انجام دهیم، پس از مدتی کنترل انجام آن عمل به ضمیرناخودآگاه داده می‌شود.

قانون دوم (قدرت نفوذ)

هر پیامی‌که به مغز خطور می‌کند یا گفته می‌شود در ضمیر ناخودآگاه تاثیر می‌گذارد و چنانچه تکرار شود، اثر آن چندین برابر خواهد بود. روزانه 5 هزار اندیشه از مغز ما عبور می‌کند و متاسفانه اکثر این اندیشه ها منفی است.

در واقع همانطور که با تکرار یک عمل (طبق قانون اول) کنترل انجام آن به سطح ضمیر ناخود‌آگاه ما داده می‌شود، با تکرار بیشتر آن، در سطح‌های زیرین ضمیرناخودآگاه نفوذ کرده، و قدرت اجرای آن بیشتر و احتمال شکست کمتر می‌شود.

مانند دانش‌آموزانی که در سال کنکور، هرچقدر کنکور آزمایشی بیشتری بدهند، به تسلط بیشتر برای موفقیت در روز کنکور دست می‌یابند.
بنابراین هر پیامی‌که در ذهن و یا زبانی تکرار بشود این دیگر در ناخودآگاه ما نفوذ می‌کند و می‌نشیند.
مثلا:
یک نفر می‌گوید که من اینقدر بدبختم، بدبختم، بدبختم، هر چیزی که تکرار بشود در ناخودآگاهش می‌نشیند. وقتی تکرار می‌کند که بدبختم بدبختم بدبختم این در داخل ذهنش تکرار می‌شود که بدبخت، بدبخت، بدبخت. بر عکس اگر بگوید که من خوش بختم، خوش بختم خوش بختم تکرار بنشیند در داخل ذهن می‌نشیند.

قانون سوم (قدرت دافعه)

گاهی ضمیر خودآگاه و ناخودآگاه در زمینه ای باهم درتعارض قرار می‌گیرند که در این صورت تمام تلاش‌ها برای رسیدن به آن بی‌ثمر است؛
اگر در خانواده و جامعه‌ای بزرگ شده باشیم که تمام نگرش‌ها درباره پول فراوان، منفی و سخت است، و این باور در ضمیر ناخودآگاه ما رخنه کرده باشد، تا زمانی که باور خود را تغییر نداده و اصلاح نکنیم، هرچقدر هم خود آگاهانه تلاش کنیم، به آزادی مالی نمی‌رسیم و ثروتمند نخواهیم شد!

زیرا ضمیر ناخودآگاه و خودآگاه ما، در مورد کسب ثروت، هم نظر نیستند، مانند حالتی است که با ماشین خود، آماده حرکت در مسیر کسب ثروت هستیم، ولی یک پای ما روی گاز و دیگری روی ترمز است!!

بنابراین هیچ‌گاه حرکت نخواهیم کرد، حتی امکان دارد موتور ماشین ما از شدت فشار آسیب ببیند و حسرت و حسادت و افسردگی، دقیقا به همین علت گریبان‌گیر افراد در زندگی می‌شود.

پس اولین گام، قبل از اقدام به هر خواسته‌ای، داشتن و یا ساختن باوری مثبت، درباره‌ی آن خواسته است.

قانون چهارم (قدرت جاذبه/ قانون جذب)

هرگاه ضمیر ناخودآگاه و خودآگاه در انجام امری باهم به توافق برسند توانشان در هم ضرب می‌شود و توانایی فرد در انجام یک رفتار چندین برابر می‌شود.
در قانون دقیقاً برعکس قانون سوم (قدرت دافعه) است.

بنابراین زمانی که برای رسیدن به خواسته‌هایمان اگر نگرش مثبت و باور مثبت داشته باشیم، علاوه بر اینکه به خواسته‌ی خود می‌رسیم، بلکه سرعت رسیدن ما هم بیشتر شاید هم چندین برابر می‌شود.

جمع بندی

قدرت مدیریت ذهن قدرتی است که با استفاده از آن میتوانید به تمام خواسته‌ها و آرزوهایتان برسید. برای استفاده از قدرت ذهن باید شما ذهن تان را کامل کنترل بگیرید، تمرکز کنید و نگذارید که ورودی ذهنتان منفی باشد.

منظور از ورودی ذهن افکار شماست. مهمترین وظیفه شما برای استفاده از قدرت ذهن این است که تمام ورودی ذهنتان را کنترل کنید و احساسات تان را خوب نگه دارید.

در این مقاله شما را به صورت کامل با قدرت ذهن آشنا کردیم و به شما گفتیم که چطور می‌توانید از قدرت ذهن تان در جهت خواسته‌ها و اهداف تان استفاده کنید تا باعث بهبود شخصیت فردی شما شود .

برای استفاده از قدرت ذهن چهار روش بسیار قدرتمند را به شما آموزش داده‌ایم که اگر این چهار روش را هر روز انجام دهید و ارتعاش قدرتمندی به کائنات بفرستید مطمئن باشید نتایج فوق‌العاده خواهید گرفت.

برای رسیدن به هر خواسته و آرزوی که دارید شما تنها باید ارتعاش خواسته تان را به کائنات ارسال کنید تا کائنات با توجه به ارتعاشی که از شما دریافت می‌کنند شرایط و  اتفاقاتی را وارد زندگی تان می‌کنند تا با آن چیزهایی که می‌خواهید برسید.

نگرشی جدید برای مدیریت راحت تر ذهن

یادت باشد که قرار نیست همه مثل خودمان فکر کنند. زندگی‌‌ ما محدود به واقعیتی می‌شود که آن را درک کرده‌ایم. هیچ زمانی وجود ندارد که بتوانیم یک واقعیت را به صورت کامل متوجه شویم. در واقع واقعیت، درک ما از واقعیت است. دیگران هم از دنیا و اتفاقات دیگر، واقعیت خودشان را دارند.

هر انسانی فقط می‌تواند واقعیت خودش را ببیند و مطمئن باشید دیگران آن طور که تو دنیا را می‌بینید، نمی‌بینند.

پس نیاز هست که به ادراک همدیگر احترام بگذاریم و بخاطر رفتار یا حرفی از دیگران، ارتباط خودمان را با او، با خودمان، با خدا و با محیط زیست بد نکنیم. توان دیدن دنیا از دیدگاه دیگران، کار انسان‌های بزرگ و موثر است. با چنین نگرشی مدیریت ذهن و افکار برای ما راحت‌تر می‌شود.

یکی از بهترین نکات خوبی که یاد گرفتم این بود که اگر بعضی انسان‌ها بد رفتاری می‌کنند، اشکالی ندارد. کنترل رفتار دیگران در دست من نیست. اما کنترل رفتارم، دست خودم هست. می‌توانم با همان‌هایی که بد رفتاری می‌کنند، خوش رفتاری کنم.

بعضی از افراد رفتار اشتباهی دارند؛ قبول. ما بهترین خودمان باشیم. به شما توصیه می‌کنم اگر می‌خواهید نتایج مطلوبی بگیرید تمام روش های گفته شده در مورد قدرت ذهن را هر روز انجام دهید و افکارتان را کنترل کنید. امیدوارم از این مقاله نهایت استفاده را ببرید منتظر نظرات ارزشمند شما هستیم.