هیچ چیز اتفاقی نیست…

سلام من معصومه هستم متولد 73 از شمال. خوشحال می شم داستان من رو تا پایان مطالعه کنید☺
7 سال پیش زمانی ک برای بار دوم کنکورم رو خراب کردم و به هدفم نرسیده بودم تصمیم گرفتم دیگه سراغ هدفم نرم و آنقدر ناامید و عصبی شده بودم ک حتی از تمام کتاب های دنیا متنفرشده بودم و بخودم قول دادم هیچوقت سمت هیچ کتابی نرم.
روزها می گذشت و من نا امیدتر از همیشه و گوشه نشین تر شده بودم و آنقدر ولخرج بودم ک حتی نمی تونستم یکبار پول جمع کنم و هیچوقت هیچ پس اندازی نداشتم و بشدت از بیکاری متنفر بودم
از اینکه نمی تونستم کاری انجام بدم یا پولی داشته باشم اذیت می شدم.
تا روزی ک تصمیم گرفتم در کارخانه ای مشغول به کار بشم. اوایلش همه چیز خوب بود و از اینکه پول می گرفتم لذت میبردم اما کم کم فشار کار و نگاه دخترای همسن خودم بشدت اذیتم میکرد اما چاره ای جز این نداشتم انتخاب خودم بود.
حدودا 8 ماه با حقوق خیلی کم کار می کردم درجایی پر از فشارکار و کثیفی.
تااا روزیکه مهندس جدیدی برای اون شرکت اومد با دیدنش جا خوردم و دقیقا نمیدونم چن دقیقه همانطور مات مونده بودم. اون خانم ک بهش مهندس می گفتن دقیقا روزی دریک کلاس دوتاصندلی آنطرف ترازمن می نشست و از لحاظ درس و نمرات دریک سطح بودیم اما الان زمین تا آسمون سطح و سمتمون باهم تفاوت داشت.
خیلی زیاد دلم از خودم شکست و سوالها یکی یکی میومدن تو ذهنم که ” آیا جایگاه تو اینجاست؟ شأن و شخصیت تو همینقدره؟ سهم تو از زندگی یجای آلوده بافشار زیاد و حقوق کم؟ شما دریک سطح و یک ردیف بودین چرا الان اون خانم باید با احترام باهاش حرف بزنن و شخصیت خاصی بهش بدن اما با تو بافریاد و ارزش کم … حواست باشه این انتخاب خودت بود اما میتونی تغییرش بدی.”
از فردای اونروز دیگه سرکار نرفتم بعد از کلی کلنجار با خودم تصمیم گرفتم هرجور شده خومو پیدا کنم. اما نه می تونستم کتاب تهیه کنم نه امیدی داشتم و اینک بعد از اینهمه سال با وجود فراموش شدن همه ی درس ها چطور امکان داره ادامه بدم؟ اما توکل به خدا کردم و گفتم خدایا حرکت می کنم اما تو پشتم باش. و استارت زدم و شروع … .
ازطریق مشاور، کانالی دراختیارم گذاشته شد که pdf کتاب های درسی رو دانلود و شروع به خوندن کردم. حالا بماند که چقدر سر و چشمم درد میگرفت؛ اما نباید دست از تلاش می کشیدم! چون دوباره باید همان جایگاه قبل رو تحمل می کردم و همیشه دوست داشتم جواب این سوال رو پیدا کنم که سهم من از این زندگی چیه باید چکارهایی انجام بدم.
تا روزیکه به اتفاق در همان کانال چشمم به متن و سایتی خورد ک نوشته شده بود “زندگی یه بازیه، یادش بگیر” خیلی برام جالب بود. گفتم شاید بتونم جواب خیلی سوالام رو پیدا کنم اصلا ناخودآگاه جذبش شدم. از زمانی که وارد اون سایت شدم زندگی من بشدت تغییر کرد.
انگار خدا اون کانال رو در اختیارم گذاشت که تا اگه ادامش بدم یه همچین هدیه ای رو بهم ببخشه. و خیلی معجزه ها برام رخ داد حتی اینم بگم من از طریق خانومی که دیگه کتاب هاش رو نیاز نداشت دو کارتن بزرگ پر از کتاب بدست آوردم😍
با وجود اینکه ازکتاب متنفر بودم با وجود تیم بهارمن، عاشق کتاب شدم. و تا به امروز 5 ماه از تصمیم درست من گذشته و هچنان قوی از تر از همیشه تا کنکور 1401 ادامه میدم…😊
مطمئن باشید بعد از هر سختی و اعتماد به خدا، حتما چیزای قشنگی رو بدست میارید.
از خدا ممنونم ک منو با تیم دوستداشتنی بهارمن آشنا کرد
و در آخر ممنونم از همکلاسی عزیزم که اومدنش باعث شد خودم رو دوباره پیدا کنم… هیچ چیزاتفاقی نیست.
19 نظر
به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.
سلام وقت بخیر
عالی بود ممنون💛
سلام الحمدلله ک راه رو پیدا کردی امیدوارم موفق باشی ممنون ک داستان ها رو به اشتراک میذارین و به بقیه با داستانتون انرژی میدین ممنون از همه ای عزیزانی ک در تیم بهار من زحمت میکشن
ان شاالله همیشه موفق باشید آرزوی سلامتی برای شما دوست عزیز
تشکراقای امیرحسین
همچنین برای شما🙏
عالی افرین خیلییی خوب
ممنونم اقا🙏
درسته هیچ چیز اتفاقی نیست مهم اینه که ما خودمون باتدبیروآگاهیمون راه درستو تشخیص بدیم💪☺
بله محدثه جان☺
سلام جونم خیلی خوشحالم از اینکه خدا دوستت داشتو و با یه تلنگر کوچیک (دیدن دوستت) راه زندگی تو بهت نشون داد.
من خدا رو خیلی دوست دارم چون همیشه وجودش رو حس کردم و همه چی دست به دست هم داره میده که راهم رو هموار کنم، فرق نمی کنه چه پولدار باشی چه فقیر مهم اینه که وجود خدارو حس کنیم و بقیه رو بسپریم به خودش !!😊
سلام مهدیه ی عزیزبله خداروشکر.کاملا درسته☺🌹
سلام
داستانتون رو مطالعه کردم و ازش انرژی و انگیزه گرفتم که من که دهمی هستم قدرتمندانه به سمت کنکور سال ۱۴۰۴ پیش برم
لطفا انگیزه و امیدتون رو از دست ندید و قدرتمندانه به سمت کنکور پیش برید
سلام اقای عاشری عزیز
ممنونم داستانم رو مطالعه کردید.بله قطعا همین طوره خداروشکرانشاالله موفق باشید🌹
سلام فاطمه ی عزیز ممنونم ازاینک افتخاردادی داستانم رو خوندی💚.خواهش میکنم خداروشکر🌹
سلام معصومه جان.
خوندن داستانت منو به فراز و نشیب زندگیت دعوت کرد
اینکه هم سنات درکی از زحماتی که میکشیدی نداشتن منو ناراحت کرد
اینکه یهو همکلاسیت رو توی اون جایگاه دیدی منو شوکه کرد
و اینکه تصمیمی به این زیبایی گرفتی منو امیدوار به زندگی کرد
ازت متشکرم بخاطر به اشتراک گذاشتن داستان جذاب زندگیت ❤️
عالیه معصومه عزیز 😍
با خوندن داستانت انرژی گرفتم♥️
یه جای داستانت گفتی “مطمئن باشید بعد از هر سختی و اعتماد به خدا، حتما چیزای قشنگی رو بدست میارید”
این جمله نشست روی قلبم
امیدوارم بهترین نتیجه ها رو بگیری 😍
سلام عزیزم ممنونم ازاینک داستانم رو مطالعه کردی.خداروشکرتاثیرگذاربود.قربونت انشاالله.همچنین دوست گلم😍🌹
سلام معصومه عزیز
داستانت رو مطالعه کردم ولذت بردم. واقعا خوشحالم که تصمیم درستی گرفتی در زندگیت
انسانهای موفق ساخته میشن….
دمت گرم
سلام استادحامدی عزیز.ممنونم و باعث افتخاره ک داستانم رو مطالعه کردید🙏.بله خداروشکر باامید بخدا و درکنارشما قطعا میرسم ب هدفم🌹تشکر
سلام
آرزوی سلامتی برای شما دوست عزیز انشاالله که به همه آرزو هاتون میرسید