اتفاق جادویی
ساعت مچی… لاشه ی زمانی است که بر روی مچ سنگینی میکند
روز ها میگذشت و من منتظره یک اتفاق جادویی در زندگیم بودم ولی هیچ اتفاقی نمیافتاد
با وجود مطالعه روزی ۵ الی ۶ ساعت به دلیل اینکه سرعت مطالعه ام پایین بود نمیتونستم تراز بالایی در امتحانات کانون به دست بیارم .
سال دهم هم گذشت و من وارد کلاس یازدهم شدم و کم کم استرس کنکور به من نزدیک میشود .
اصلا تمرکز و انگیزه ای برای کنکور نداشتم و همینطوری وقت به سرعت میگذشت .
فقط به این فکر میکردم که چطوری میتونم زندگیم رو تغییر بدم
به صورت اتفاقی با بهارمن آشنا شدم و از لحاظ مالی هم وضع مالی خوبی نداشتم و به همین خاطر در چالش های بهارمن شرکت کردم ولی نتونستم برنده بشم .
به هر صورت که بود پول دوره نخبگان یادگیری رو فراهم کردم و در اون دوره شرکت کردم .
چهار گام موفقیت رو که نگاه کردم فهمیدم اصلا انگیزه چیه و چطوری در همه حال انگیزه داشته باشم .
سرعت مطالعه من خیلی زیاد شد
انگیزه من خیلی زیاد شد، نقشه ذهنی کاری کرد که اطلاعات خیلی زود وارد حافظه بلند مدت بشه و …..
خلاصه از خدا خیلی تشکر میکنم چون راه درست رو نشونم داد و روش زندگی کردن با کتاب رو یادم داد
آرمین باستان
2 نظر
به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.
سلام وقت بخیر
شاد و سلامت باشین❤
موفق باشید