راه های رسیدن به خودشناسی

راه های رسیدن به خودشناسی چیست؟ بی‌شک برای همه ما پیش آمده است که بعضی روز‌ها یا حتی در بازه‌ای از زندگی انرژی‌مان تحلیل پیدا کند و یا دچار ناامیدی،اضطراب ،سردرگمی و انواع هیجانات یا حتی افسردگی شویم…اما می‌توانیم با انتخاب درست به خودمان کمک کنیم و از گیر و دار مشکلات زندگی خلاصی یابیم. کافیست راه‌های رسیدن به خودشناسی و خودآگاهی را فرا بگیریم و در این زمینه تلاش کنیم.

راه های رسیدن به خودشناسی

یکی از سئوالاتی که بسیاری از مواقع برای ما ایجاد می‌شود این است که از کجا آمده‌ایم و هدف زندگی ما چیست؟ مولانا هم در این زمینه یک شعر بسیار معروف دارد که می‌فرماید:« از کجا آمده‌ام، آمدنم بهر چه بود؟ به کجا می‌روم، آخر ننمایی وطنم» برای فهمیدن این موضوع و دستیابی به جواب این پرسش‌های ذهنی راهی جز خودشناسی نداریم. اگر هدف زندگی را بیابیم هیچ زمان دچار افسردگی، ناراحتی، ناامیدی و … نمی‌شویم.

هدف ما از نگاشتن این مطلب است است که شما راجع به خودتان به خودآگاهی و خودشناسی برسید. این مهم‌ترین مهارت و موضوع در زندگی هر فرد است. اگر نمی‌دانید چگونه باید به خودآگاهی دست پیدا کنید با ما تا انتهای مقاله همراه شوید.

در این مقاله قرار است به سئوالات زیر پاسخ دهیم:

• وقتی حالم خوب نیست چکار کنم؟
• خودشناسی چه اهمیتی دارد؟
• چگونه به خودشناسی برسیم؟
• بهترین راه کار چیست؟
• قانون پنج دقیقه چیست؟

در فیلم پایین خلاصه کتاب معجزه سپاسگزاری را مشاهده کنید. این فیلم در ایجاد حال خوب به شما کمک می‌کند.

ما در این مقاله می‌خواهیم باهم روش هایی را بررسی کنیم که بتوانیم در مواقعی که به یکی از مشکلات بالا دچار شدیم به درستی آن را مدیریت کنیم و با آن روبرو شویم و برای رفع آن مشکل اقدامات لازم را انجام دهیم.

وقتی حالم خوب نیست چکار کنم؟

در ابتدا می‌دانیم که انسان دو بعد جسمی و روانی دارد و باید بپذیریم که این مشکلات تنها برای آدمی پیش می آید؛ یک انسان نرمال با یک یا چندین نوع از این احساس ها در طول زندگی اش مواجه می شود…پس این امر غیر طبیعی نیست و کاملا نرمال است …

انسان ربات نیست که از یک فرمول خاص تبعیت کند… همانطور که گروه خونی یا اثر انگشت در بدن انسان ها متفاوت است، نحوه برخورد انسان‌ها با مسائل زندگی و حتی جنس مسائلی که در او احساسات مختلف ایجاد می‌کند متفاوت است…

برای مثال بعضی‌ها هنگام ناراحتی تمایل به تنها شدن دارند و بعضی‌ها تمایل به درد و دل کردن یا نوشتن یا ریلکسیشن یا ورزش کردن یا گوش کردن موزیک یا تنفس دیافراگمی یا گریه کردن و یا انواع کار‌های دیگر دارند… اما مهم‌ترین نکته اینجاست که وقتی فرد خودش و مشکلش را بشناسد می تواند تصمیم بگیرد که در حال حاضر چه کاری را باید برای بهتر شدن انجام دهد…

خودشناسی چه اهمیتی دارد؟

اگر خودمان را بشناسیم می‌توانیم در مواجهه با مشکلات نسبت به رفتار و شخصیت خود، بهترین تصمیم ممکن را بگیری. می‌توانیم رفتار اشتباهی که در شخصیت ما نهادینه شده را انتخاب کرده و آن را اصلاح کنیم. این اتفاق زمانی عملی می‌شود که ما خودمان را بشناسیم و از شخصیت، رفتارهای درونی و نقاط کور خود آگاه شویم. در این صورت می‌توانیم تصمیم بگیریم که کی و کجا چه کاری را انجام دهیم یا از انجام چه کاری پرهیز کنیم.

چگونه به خودشناسی برسیم؟

اغلب افراد وقتی حال‌شان خوب نیست آن قدر غرق در مسأله پیش‌رو می‌شوند که فراموش می‌کنند این خود‌شان هستند که باید با این مشکل روبرو شوند. در واقع این خود فرد است که باید تغییری در زندگی‌اش ایجاد کند و در مسیر بهتر شدن خود گام بردارد.

اما گاهی پیش می‌آید که ما فراموش می‌کنیم که چه چیزی حالمان را خوب می‌کند! و تنها خواستار ما این است که در سکون باقی بمانیم و هیچ کاری انجام ندهیم…گاهی سکون لازم است برای درک بهتر موضوع و موقعیت موجود، ولی وقتی زمان آن زیاد شود در واقع فرد دچار سستی شده است و باید به هر نحوی که شده خود را ملزم کند که حرکتی در راستای بهتر شدن حالش انجام دهد.

برای مطالعه مقاله عملگرایی که به شما کمک می‌کند با اراده‌تر باشید همین حالا کلیک کنید.

برای مطالعه برترین مقاله تندخوانی روی متن زیر کلیک کنید

تحولی بزرگ در مطالعه با جادوی تندخوانی مدرن

بهترین راهکار چیست؟

پیشنهادم این است که بیاییم با استفاده از نقشه ذهنی که در مقاله‌های دیگر سایت بهارمن درباره آن توضیح داده شده است مشکل را ریشه یابی کنیم!و از همین ریشه یابی کم‌کم نیمه‌های پنهانی خودمان و مشکل‌مان را کشف کنیم اما همانطور که در پاراگراف قبل اشاره کردم اغلب ما دلمان نمی‌خواهد به سمت این کار برویم، ممکن است گاهی دچار سردرگمی شویم.

قانون پنج دقیقه چیست؟

در این زمان‌ها پیشنهاد من استفاده از قانون پنج دقیقه است؛ یعنی خود را ملزم کنید که فقط پنج دقیقه درباره مشکل تان بنویسید.

در ادامه برای تفهیم بهتر موضوع از مثال کنکوری استفاده می کنم:

فرض کنید من ترس از شروع مطالعه برای کنکور دارم و این ترس مانع درس خواندن من شده است و گاهی اوقات این ترس باعث می‌شود که حتی بقیه فعالیت‌های من نیمه تمام باقی بماند. زیرا طبق اولویت‌بندی ذهنی خودم مهم ترین کار برای این لحظه‌ی من مطالعه برای کنکور است و چون من هنوز شروع به انجام کار نکرده‌ام پس به خودم اجازه انجام کارهای دیگر را نمی‌دهم. همه‌ی این‌ها باعث می شود ذهن من پر از پرونده‌های باز بماند و نتوانم برای کار اصلی خودم به اندازه کافی تمرکز کنم.

پس به‌صورت نقشه ذهنی با مسئله‌ای که دارم مواجه میشوم.
مطالعه مقاله نقشه ذهنی چیست؟

وسط صفحه می نویسیم ترس از شروع مطالعه برای کنکور، بیشتر که فکر می‌کنم‌ متوجه می‌شوم که ترس از شروع من از نبودن برنامه ریزی منشا می‌گیرد ،از مقایسه خودم با دیگران منشا می‌گیرد ،از نگرفتن نتیجه مطلوب منشا می‌گیرد، از اهمال کاری منشا می‌گیرد، از عدم انگیزه و منتظر شدن برای داشتن انگیزه منشا می گیرد، از خستگی، از هزینه کردن وقت و پول، از کلاس رفتن، حتی ممکن است این ترس ناشی از دل سوزاندن خودم برای خودم باشد!و شاید هزاران مورد دیگر…

زمانی که این‌ کار را بصورت نقشه ذهنی انجام دهیم، با ترس‌ خودمان آگاهانه‌تر رفتار می‌کنیم و می‌توانیم مشکلات را پیدا کنیم و در راستای آن اقداماتی عالی انجام دهیم.مثال دیگری که فکر می‌کنم بیان آن می‌‌تواند به تفهیم مطلب کمک بیشتری کند درباره تله‌های شخصیتی است:

همانند مثال قبل وسط صفحه می‌نویسیم تله‌های شخصیتی و با توجه به شخصیت خودمان در باره مسائل می‌اندیشیم. برای مثال یکی از تله‌های شخصیتی افراد می‌تواند ناتوانی در “نه” گفتن باشد؛ می‌تواند اهمال کاری باشد که باعث می شود کار در زمان تعریف شده انجام نشود؛ می‌تواند کمال طلبی باشد زیرا فرد می‌خواهد کارش با بازدهی صددرصد انجام شود و در اغلب مواقع این اتفاق نمی‌افتد.

درنتیجه فرد ترجیح می‌دهد هیچ کاری انجام ندهد و یا تعداد زیادی برنامه نیمه کاره داشته باشد؛ می‌تواند نداشتن اولویت بندی مناسب باشد زیرا اینکار باعث اتلاف وقت می‌شود؛ می‌تواند نداشتن عزت نفس باشد زیرا باعث می‌شود فرد خودش را نادیده بگیرد؛ می تواند ناامیدی باشد؛ می‌تواند صبور نبودن باشد زیرا برای انجام یک پروسه لازم است که صبر و حوصله به خرج دهیم و…

پس از بررسی دقیق مسائلی که با آن‌ها روبرو هستیم، سعی می‌کنیم درباره شاخه‌هایی که نوشتیم راه حل پیدا کنیم یا اینکه مشکل‌مان را به هم بست دهیم و بیشتر آن را موشکافی کنم تا در مقیاس دیگری به حل آن بپردازیم.

این کار به ما کمک می کند که از بالا به مشکل‌مان نگاه کنیم…از دید یک مشاور! چرا که تنها فردی که می تواند به ما کمک کند خودمان هستم نه شخص دیگری! حتی بهترین مشاوران جهان نمی توانند برای ما کاری انجام دهند تا وقتی که ما نخواهیم که تغییر کنیم!

فراموش نکنیم زمانی ما می توانیم تغییر کنیم و به خودمان کمک کنیم که خودمان را بخشیده باشیم!

ما با دوست داشتن خود لطف بزرگی به خود و جامعه خواهیم کرد! وقتی شخصی خود را می‌بخشد و خود را دوست دارد؛ یعنی خودش را همان گونه که هست قبول دارد یعنی مشکلش را باور کرده است!

برای حل مشکل یک مرحله صفر وجود دارد و آن این است که ما باور کنیم که مشکل وجود دارد! چرا که وقتی این باور شکل گرفت می توانیم باور کنیم که می توانیم برای حل آن قدم برداریم و سپس از مسیر مایندمپ یا نقشه ذهنی به دنبال مسیر حل مشکل بگردیم …

تا چه اندازه خودتان را می‌شناسید و به خودشناسی رسیده‌اید؟ در شناخت خود از چه راهکارهایی استفاده کرده‌اید؟ راهکارهای‌تان را با ما به اشتراک بگذارید.

اگر این مطلب برای شما مفید و کارآمد واقع شده آن را با عزیزترین فرد زندگی خود به اشتراک بگذارید.نظرات و پیشنهادات خود را کامنت کنید.موفق باشید.

منابع

1. site www.quora.com
2. I’m Not Feeling Well Today book
3. What to do if you are not feeling well article