ارزش دوست
سلام من زینب آراسته هستم، ۱۵ساله پایه نهم.
در روستا زندگی میکنم، در نزدیکی شهرستان کلات.
توی زندگیم سختیای زیادی کشیدم میدونم سنم کمه ولی درد حالیش نیست که داره به کسی ضربه میزنه.
یه دوست دارم اسمش آرزو ست. اوایل فکر میکردم از اون دخترای غد و مغروره که به کسی محل نمیده، البته با من حرف میزد ولی نه خیلی که بگم صمیمی هستیم.
یه روز اومد پیشم و گفت که خوشم میاد از اخلاقت با من دوست شو. من یه دختر شاد و شنگول بودم که فقط بقیه رو اذیت میکردم {حالا نه اونجوری که برم دست و پای دختر مردم رو بشکنم نه، ولی دختر باید شیطووون باشه} من هم باهاش دوست شدم. اولش مثل بقیه بودیم سلام احوال پرسی و خداحافظی میکردیم.
یه روز با گریه اومد پیشم از درداش گفت… ناراحت شدم و بغلش کردم. من فکر میکردم مغروره ولی متوجه شدم آدما هر چقدر دردشون بیشتر باشه مغرور تر به نظر میرسن. از اون روز به بعد باهاش صمیمی شدم شد رفیقم
رفیق یعنی کسی که توی همه ی لحظه های خوب و بد زندگیت کنارت باشه نه اینکه تنهات بزاره. آرزو هنوزم تنها رفیقمه؛ یعنی کسی رو ندارم که بخوام رفیق حسابش کنم.
من حفظ کردنم ضعیف بود و یادگیریم قوی و اون برعکس من حفظ میکرد ولی یاد نمیگرفت…
یک روز که توی اینترنت داشتم دنبال مقاله میگشتم تا بهتر درس بخونم، با مقاله مهارت های مطالعه استاد حامدی رو به رو شدم. تاثییر زیادی روم گذاشت و برای رفیقمم فرستادمش. زندگیم هم چنان داره میگذره و استاد حامدی راهنمایی هست برای موفقیت…(:
توی زندگیت بخند و شاد باش، دنیا ارزش هیچ چیزی رو نداره که تو بخوای غمگین باشی دوست من ☺️
2 نظر
به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.
💙❤️
سلام زینب جان
جمله آخرت نگرش تازهای در من ایجاد کرد.
تو معلم خوبی برای من هستی.
شاد و سلامت باشی:)